100نکته از سبک زندگی رسول اکرم (صل الله علیه وآله )

موضوع: ( سبک زندگانی قرآن ،بزرگان ایران واسلام )


1-هنگام راه رفتن با آرامی و وقار راه می رفت.
۲-در راه رفتن قدم ها را بر زمین نمی کشید.
۳-نگاهش پیوسته به زیر افتاده و بر زمین دوخته بود.
۴-هرکه را می دید مبادرت به سلام می کرد و کسی در سلام بر او سبقت نگرفت.
۵-وقتی با کسی دست می داد دست خود را زودتر از دست او بیرون نمی کشید.
۶-با مردم چنان معاشرت می کرد که هرکس گمان می کرد عزیزترین فرد نزد آن حضرت است.
۷-هرگاه به کسی می نگریست به روش ارباب دولت با گوشه چشم نظر نمی کرد.
۸-هرگز به روی مردم چشم نمی دوخت و خیره نگاه نمی کرد.
۹-چون اشاره می کرد با دست اشاره می کرد نه با چشم و ابرو.
۱۰-سکوتی طولانی داشت و تا نیاز نمی شد لب به سخن نمی گشود.
۱۱-هرگاه با کسی، هم صحبت می شد به سخنان او خوب گوش فرا می داد.
۱۲-چون با کسی سخن می گفت کاملا برمی گشت و رو به او می نشست.
۱۳-با هرکه می نشست تا او اراده برخاستن نمی کرد آن حضرت برنمی خاست.
۱۴-در مجلسی نمی نشست و برنمی خاست مگر با یاد خدا.
۱۵-هنگام ورود به مجلسی در آخر و نزدیک درب می نشست نه در صدر آن.
۱۶-در مجلس جای خاصی را به خود اختصاص نمی داد و از آن نهی می کرد.
۱۷-هرگز در حضور مردم تکیه نمی زد.
۱۸-اکثر نشستن آن حضرت رو به قبله بود.
۱۹-اگر در محضر او چیزی رخ می داد که ناپسند وی بود نادیده می گرفت.
۲۰-اگر از کسی خطایی صادر می گشت آن را نقل نمی کرد.
۲۱-کسی را بر لغزش و خطای در سخن مواخذه نمی کرد.
۲۲-هرگز با کسی جدل و منازعه نمی کرد.
۲۳-هرگز سخن کسی را قطع نمی کرد مگر آنکه حرف لغو و باطل بگوید.
۲۴-پاسخ به سوالی را چند مرتبه تکرار می کرد تا جوابش بر شنونده مشتبه نشود.
۲۵-چون سخن ناصواب از کسی می شنید. نمی فرمودـ« چرا فلانی چنین گفت» بلکه می فرمود « بعضی مردم را چه می شود که چنین می گویند؟»
۲۶-با فقرا زیاد نشست و برخاست می کرد و با آنان هم غذا می شد.
۲۷-دعوت بندگان و غلامان را می پذیرفت.
۲۸-هدیه را قبول می کرد اگرچه به اندازه یک جرعه شیر بود.
۲۹-بیش از همه صله رحم به جا می آورد.
۳۰-به خویشاوندان خود احسان می کرد بی آنکه آنان را بر دیگران برتری دهد.
۳۱-کار نیک را تحسین و تشویق می فرمود و کار بد را تقبیح می نمود و از آن نهی می کرد.
۳۲-آنچه موجب صلاح دین و دنیای مردم بود به آنان می فرمود و مکرر می‌گفت هرآنچه حاضران از من می شنوند به غایبان برسانند.
۳۳-هرکه عذر می آورد عذر او را قبول می کرد.
۳۴-هرگز کسی را حقیر نمی شمرد.
۳۵-هرگز کسی را دشنام نداد و یا به لقب های بد نخواند.
۳۶-هرگز کسی از اطرافیان و بستگان خود را نفرین نکرد.
۳۷-هرگز عیب مردم را جستجو نمی کرد.
۳۸-از شر مردم برحذر بود ولی از آنان کناره نمی گرفت و با همه خوشخو بود.
۳۹-هرگز مذمت مردم را نمی کرد و بسیار مدح آنان نمی گفت.
۴۰-بر جسارت دیگران صبر می فرمود و بدی را به نیکی جزا می داد.
۴۱-از بیماران عیادت می کرد اگرچه دور افتاده ترین نقطه مدینه بود.
۴۲-سراغ اصحاب خود را می گرفت و همواره جویای حال آنان می شد.
۴۳-اصحاب را به بهترین نام هایشان صدا می زد.
۴۴-با اصحابش در کارها بسیار مشورت می کرد و بر آن تاکید می فرمود.
۴۵-در جمع یارانش دایره وار می نشست و اگر غریبه ای بر آنان وارد می شد نمی توانست تشخیص دهد که پیامبر کدامیک از ایشان است.
۴۶-میان یارانش انس و الفت برقرار می کرد.
۴۷-وفادارترین مردم به عهد و پیمان بود.
۴۸-هرگاه چیزی به فقیر می بخشید به دست خودش می داد و به کسی حواله نمی کرد.
۴۹-اگر در حال نماز بود و کسی پیش او می آمد نمازش را کوتاه می کرد.
۵۰-اگر در حال نماز بود و کودکی گریه می کرد نمازش را کوتاه می کرد.
۵۱-عزیزترین افراد نزد او کسی بود که خیرش بیشتر به دیگران می رسید.
۵۲-احدی از محضر او نا امید نبود و می فرمود « برسانید به من حاجت کسی را که نمی تواند حاجتش را به من برساند.»
۵۳-هرگاه کسی از او حاجتی می خواست اگر مقدور بود روا می فرمود و گرنه با سخنی خوش و با وعده ای نیکو او را راضی می کرد.
۵۴-هرگز جواب رد به درخواست کسی نداد مگر آنکه برای معصیت باشد.
۵۵-پیران را بسیار اکرام می کرد و با کودکان بسیار مهربان بود.
۵۶-غریبان را خیلی مراعات می کرد.
۵۷-با نیکی به شروران، دل آنان را به دست می آورد و مجذوب خود می کرد.
۵۸-همواره متبسم بود و در عین حال خوف زیادی از خدا بردل داشت .
۵۹-چون شاد می شد چشم ها را بر هم می گذاشت و خیلی اظهار فرح نمی کرد.
۶۰-اکثر خندیدن آن حضرت تبسم بود و صدایش به خنده بلند نمی شد .
۶۱-مزاح می کرد اما به بهانه مزاح و خنداندن، حرف لغو و باطل نمی زد.
۶۲-نام بد را تغییر می داد و به جای آن نام نیک می گذاشت.
۶۳-بردباری اش همواره بر خشم او سبقت می گرفت.
۶۴-از برای فوت دنیا ناراحت نمی شد و یا به خشم نمی آمد.
۶۵-از برای خدا آنچنان به خشم می آمد که دیگر کسی او را نمی شناخت
۶۶-هرگز برای خودش انتقام نگرفت مگر آنکه حریم حق شکسته شود.
۶۷-هیچ خصلتی نزد آن حضرت منفورتر از دروغگویی نبود.
۶۸-در حال خشنودی و نا خشنودی جز یاد حق بر زبان نداشت.
۶۹-هرگز درهم و دیناری نزد خود پس انداز نکرد .
۷۰-در خوراک و پوشاک چیزی زیادتر از خدمتکارانش نداشت.
۷۱-روی خاک می نشست و روی خاک غذا می خورد.
۷۲- روی زمین می خوابید.
۷۳-کفش و لباس را خودش وصله می کرد.
۷۴-با دست خودش شیر می دوشید و پای شتر ش را خودش می بست.
۷۵-هر مرکبی برایش مهیا بود سوار می شد و برایش فرقی نمی کرد.
۷۶-هرجا می رفت عبایی که داشت به عنوان زیر انداز خود استفاده می کرد.
۷۷-اکثر جامه های آن حضرت سفید بود.
۷۸-چون جامه نو می پوشید جامه قبلی خود را به فقیری می بخشید.
۷۹-جامه فاخری که داشت مخصوص روز جمعه بود.
۸۰-در هنگام کفش و لباس پوشیدن همیشه از سمت راست آغاز می کرد.
۸۱-ژولیده مو بودن را کراهت می دانست.
۸۲-همیشه خوشبو بود و بیشترین مخارج آن حضرت برای خریدن عطر بود.
۸۳-همیشه با وضو بود و هنگام وضو گرفتن مسواک می زد.
۸۴-نور چشم او در نماز بود و آسایش و آرامش خود را در نماز می یافت.
۸۵-ایام سیزدهم و چهاردهم و پانزدهم هرماه را روزه می داشت.
۸۶-هرگز نعمتی را مذمت نکرد.
۸۷-اندک نعمت خداوند را بزرگ می شمرد.
۸۸-هرگز از غذایی تعریف نکرد یا از غذایی بد نگفت.
۸۹-موقع غذا هرچه حاضر می کردند میل می فرمود.
۹۰-در سر سفره از جلوی خود غذا تناول می فرمود.
۹۱-بر سر غذا از همه زودتر حاضر می شد و از همه دیرتر دست می کشید.
۹۲-تا گرسنه نمی شد غذا میل نمی کرد و قبل از سیر شدن منصرف می شد.
۹۳-معده اش هیچ گاه دو غذا را در خود جمع نکرد.
۹۴-در غذا هرگز آروغ نزد.
۹۵-تا آنجا که امکان داشت تنها غذا نمی خورد.
۹۶-بعد از غذا دستها را می شست و روی خود می کشید.
۹۷-وقت آشامیدن سه جرعه آب می نوشید؛ اول آنها بسم الله و آخر آنها الحمدلله.
۹۸-از دوشیزگان پرده نشین با حیاتر بود.
۹۹-چون می خواست به منزل وارد شود سه بار اجازه می خواست.
۱۰۰-اوقات داخل منزل را به سه بخش تقسیم می کرد: بخشی برای خدا، بخشی برای خانواده و بخشی برای خودش بود و وقت خودش را نیز با مردم قسمت می کرد.

عبادت شیرین

یک عمر در عزای تو باران نوشته ایم

اسم “هواللطیف"فراوان نوشته ایم

اسم هو اللطیف خدا را یکی یکی

دور  و برحسینیه هامان  نوشته ایم

با دست خط گریه،عزای حسین را

یک عمر بر کتیبه ایمان نوشته ایم

مومن دلش عزای حسین است و والسلام

این را برای هر چه مسلمان نوشته ایم

ماجمله “حسین و نعم الامیر “را

روی کفن به دیده  گریان نوشته ایم

هر قطره می چکیم که پیدایتان کنیم

بر روی پلکمان غم کنعان نوشته ایم

این گریه این عبادت شیرین خویش را

نذر کبوتران خراسان نوشته ایم

سرهای ما اگر چه به نیزه نشد ولی

در پای نیزه گریه فراوان نوشته ایم

حدیث

اعمال روز وشب نهم و دهم ماه محرم

روز نهم روز تاسوعا است از حضرت صادق عليه السلام روايت است كه فرمود تاسوعا روزى بود كه جناب امام حسين عليه السلام و اصحابش را در كربلا محاصره كردند و سپاه شام بر قتال آن حضرت اجتماع كردند و ابن مرجانه و عُمر سعد خوشحال شدند به سبب كثرت سپاه و بسيارى لشكر كه براى آنها جمع شده بود و جناب امام حسين عليه السلام و اصحابش را ضعيف شمردند و يقين كردند كه ياورى از براى آن حضرت نخواهد آمد و اهل عراق او را مَدَد نخواهند نمود پس فرمود پدرم فداى آن ضعيف غريب .
اعمال شب و روز عاشورا
شب دهم شب عاشورا است براى اين شب دعا و نمازهاى بسيار با فضيلتهاى بسيار نقل شده از جمله صد ركعت نماز هر ركعت به حمد و سه مرتبه قُل هُوَاللّهُ اَحَدٌ و بعد از فراغ از جميع بگويد سُبْحانَ اللّهِ وَالْحَمْدُلِلّهِ وَلااِلهَ اِلا اللّهُ وَاللّهُ اَكْبَرُ وَلا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِاللّهِ الْعَلِىِّ العَظيمِ هفتاد مرتبه و در روايت است بعد از الْعَلِىِّ الْعَظيمِ استغفار نيز ذكر شده و از جمله چهار ركعت در آخر شب در هر ركعت بعد از حمد هر يك از آية الكرسى و توحيد و فَلَق و ناس را ده مرتبه بخواند و بعد از سلام صد مرتبه توحيد بخواند و از جمله چهار ركعت نماز در هر ركعت حمد و پنجاه مرتبه توحيد و اين نماز مطابق است با نماز اميرالمؤ منين عليه السلام كه فضيلت بسيار دارد و بعد از نماز ذكر خدا بسيار كرده و صَلَوات بسيار بفرستد بر رسول خدا صَلَّى اللَّهِ عَلِيهِ وَ اله و لعن كند بر دشمنان ايشان آنچه مى تواند و در فضيلت احياءِ اين شب روايت شده كه مثل آنست كه عبادت كرده باشد به عبادت جميع ملائكه و عبادت در آن مقابل هفتاد سال است و اگر كسى را توفيق شامل حال شود در اين شب در كربلا باشد و زيارت امام حسين عليه السلام كند و بَيتوته نزد آن جناب نمايد تا صبح خدا او را محشور فرمايد آلوده به خون امام حسين عليه السلام در جمله شهداء با آن حضرت .
روز دهم: روز شهادت اَبُوعَبْداللّهِ الحُسَيْن عليه السلام و روز مصيبت و حزن ائمّه اطهارعَليهمُ السلام و شيعيان ايشان است و شايسته است كه شيعيان در اين روز مشغول كارى از كارهاى دنيا نگردند و از براى خانه خود چيزى ذخيره نكنند و مشغول گريه و نوحه و مصيبت باشند و تعزيت حضرت امام حسين عليه السلام را اقامه نمايند و به ماتم اشتغال نمايند به نحوى كه در ماتم عزيزترين اولاد و اَقارب خود اشتغال مى نمايند و زيارت كنند آن حضرت را به زيارت عاشوراء كه بعد از اين بيايد انشاءالله تعالى و سعى كنند در نفرين و لعن بر قاتلان آن حضرت و يكديگر را تعزيت گويند در مصيبت آن جناب و بگويند:
اَعْظَمَ اللّهُ اُجُورَنا وَاُجورَكُمْ بِمُصابِنا بِالْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلامُ بزرگ گرداند خدا پاداش ما و شما را در سوگواريمان براى حسين عليه السلام

وَجَعَلَنا وَاِيّاكُمْ مِنَ الطّالِبينَ بِثارِهِ مَعَ وَلِيِّهِ الاِْمامِ الْمَهْدِىِّ مِنْ الِ و قرار دهد خداوند ما و شما را از خون خواهانش به همراه وليش امام مهدى از خاندان
مُحَمَّدٍ عَلَيْهِمُ السَّلامُ   محمد عليهم السلام
و شايسته است در اين روز مقتل بخوانند و يكديگر را بگريانند روايت شده كه چون حضرت موسى عليه السلام ماءمور شد به ملاقات جناب خضر و تعلّم از او اوّل چيزى كه در وقت ملاقات بين ايشان مذاكره شد آن بود كه آن عالِم حديث نمود براى حضرت موسى مُصيبَتها و بلاهايى كه بر آل محمد عَليهمُ السلام وارد مى شود پس گريستند هر دو و سخت شد گريستن ايشان . اگر كسى در اين روز نزد قبر امام حسين عليه السلام باشد و مردم را آب دهد مثل كسى باشد كه لشكر آن حضرت را آب داده باشد و با آن جناب در كربلا حاضر شده باشد .و خواندن هزار مرتبه توحيد در اين روز فضيلت دارد و روايت شده كه خداوند رحمان نظر رحمت بسوى او كند .و هزار مرتبه بر قاتلان آن حضرت لعنت كند و بگويد اَلّلهُمَّ الْعَنْ قَتَلَةَ الْحُسَيْنِ عليه السلام.

وقایع روز هشتم و نهم ماه محرم

بسم رب الحسین (علیه السلام)
سلام وصلوات به روح مطهر ارباب امام حسین(علیه السلام )و یارانش
شرح وقایع  روز هشتم محرم الحرام:
1. قحط آب در خيمه هاى حسينى
در اين روز آب در خيمه هاى سيد الشهداء(عليه السلام) ناياب شد.
شرح وقایع روز نهم محرم الحرام (تاسوعا):
1. محاصره خيمه ها در كربلا
امام صادق(عليه السلام) فرمودند: تاسوعا روزى بود كه حسين(عليه السلام) و اصحابش را در كربلا محاصره كردند و سپاه شام بر قتال آن حضرت اجتماع نمودند، و پسر مرجانه و عمر سعد به خاطر كثرت سپاه و لشكرى كه براى آنها جمع شده بود خوشحال شدند، و آن حضرت و اصحابش را ضعيف شمردند و يقين كردند كه ياورى از براى او نخواهد آمد و اهل عراق حضرتش رامدد نخواهند نمود.
2. آمدن امان نامه براى فرزندان ام البنين(عليها السلام)
در اين روز شمر ملعون براى حضرت عباس(عليه السلام) و برادرانش امان نامه آورد.آن لعين خود را نزديك خيام با جلالت حضرت اباعبدالله(عليه السلام) رسانيد و بانگ برآورد: «أين بنو اُختِنا»: «پسران خواهر ما كجايند»؟ ولى آن بزرگواران جواب ندادند. امام حسين(عليه السلام)فرمود: جواب او را بدهيد اگر چه فاسق است.
حضرت عباس(عليه السلام) در جواب فرمودند: چه مى گويى؟ شمر گفت: من از جانب امير براى شما امان نامه آورده ام. شما خود را به خاطر حسين(عليه السلام) به كشتن ندهيد.
حضرت عباس(عليه السلام) با صداى بلند فرمود: «لعنت خدا بر تو و بر امير تو (و بر امان تو) باد. ما را امان مى دهيد در حاليكه پسر رسول خدا را امان نباشد»؟
3. درخواست تأخير جنگ از سوى امام حسين(عليه السلام)
در عصر تاسوعا امام(عليه السلام) براى به تعويق انداختن جنگ يك شب ديگر مهلت گرفتند.چون عمر سعد لشكر را آماده جنگ با امام(عليه السلام) نمود و معلوم شد كه قصد جنگ دارند، حضرت به برادرش عباس(عليه السلام) فرمود تا يك شب ديگر مهلت بگيرد. آنها در ابتدا قبول نكردند، ولى بعد قبول نمودند كه شبى را صبر كنند.
4 . آمدن لشكر تازه نفس به كربلا
در اين روز لشكر مجهزى به دستور ابن زياد از كوفه وارد كربلا شد، و شمر نامه ابن زياد را آورد.
5 . خطابه امام حسين(عليه السلام) براى اصحابش
در عصر اين روز امام حسين(عليه السلام) در جمع ياران خطبه اى قرائت فرمودند، و اصحاب اعلام وفادارى نمودند.
شب عاشورا
1. سخنان امام(عليه السلام) با اهل بيت و اصحابش
در اين شب امام حسين(عليه السلام) اصحاب و اهل بيت خود را جمع نمودند و كلماتى را به آنان فرمودند. خلاصه كلمات حضرت اين بود كه من بيعت خود را از شما برداشتم و شما را به اختيار خود گذاشتم تا به هر جا كه مى خواهيد كوچ كنيد. پس از فرمايشات حضرت، اهل بيت(عليهم السلام) و اصحاب كلماتى در وفادارى و جان نثارى خود نسبت به آن حضرت ابراز داشتند.
2. سخنان زينب كبرى(عليها السلام) با امام حسين(عليه السلام)
در اين شب بود كه زينب كبرى(عليها السلام) اشعار «يا دهرُ اُفٍّ لك من خليل …» را از زبان برادرش امام حسين(عليه السلام) شنيد، و هنگامى كه متوجه شد فردا روز شهادت حضرت است فرمود: «اى كاش مرگ مرا نابود ساخته بود و اين روز را نديده بودم». سپس سيلى به صورت زد و بيهوش شد. امام(عليه السلام) خواهر عزيز و مكرمه خود را به هوش آوردند و مطالبى فرمودند.

اهمیت زیارت عاشورا

درباره زيارت حضرت سيدالشهدا روايات فراوانى وجود دارد(1) و در خصوص زيارت عاشوراى معروف، احاديث متعددى از امام باقر (ع) و امام صادق (ع) نقل شده است.(2) امام باقر (ع) اين زيارت را به يكى از اصحابش به نام «علقمة بن محمد حضرى» آموزش داده است.از آن جا كه زيارت نوعى اعلام موضع و مشخص كردن خط فكرى است و آثار سازنده عجيبى دارد، آنچه به عنوان متن زيارتى خوانده مى‏شود، از نظر محتوا و جهت دهى، از حساسيتى ويژه برخوردار است. به همين جهت ائمه (ع) با آموختن نحوه زيارت به ياران خود، به اين عمل سازنده جهت و غناى بيشترى بخشيده‏اند به گونه‏اى كه زيارتنامه‏هاى رسيده از معصومان (ع)- مانند زيارت جامعه كبيره، عاشورا، آل ياسين و ناحيه مقدسه- گنجينه‏اى از تعاليم و آموزش‏هاى عالى آنان است.

زيارت عاشورا- كه از تعاليم امام باقر (ع) است- به سبب آثار سازنده فردى و اجتماعى و بيان مواضع فكرى و عقيدتى شيعه و نشانه گرفتن خط انحراف، اهميت ويژه دارد. شمارى از دستاوردهاى اين زيارت عبارت است از:

1. ايجاد پيوند معنوى با خاندان عصمت و تشديد علاقه و محبت به آناناين محبت موجب مى‏شود، زائر آن بزرگان را الگوى خويش سازد و در جهت همسويى فكرى و عملى با آنان بكوشد همچنان كه در قسمتى از زيارت، از خدا مى‏خواهد زندگى و مرگش را يكسره همانند آنان قرار دهد: «اللهم اجعل محياى محيا محمد و آل محمد و مماتى ممات محمد و آل محمد».از آنجا كه اين محبت به خاطر خداوند است- و خاندان عصمت از آن جهت كه‏الهى و منسوب به اويند، محبوب واقع شده‏اند- مايه تقّرب به خداوند است. در قسمتى از زيارت چنين مى‏خوانيم: «اللهم انى اتقرب اليك بالموالاة لنبيك و ال نبيك».

2. پيدايش روحيه ظلم ستيزى در زائر

تكرار لعن و نفرين بر ستمگران در اين زيارت، موجب پيدايش روحيه ظلم ستيزى در زائر مى‏شود. او با اعلام برائت و نفرت از ستمگران و ابراز محبت‏به پيروان حق و دوستان خاندان عصمت، پايه‏هاى ايمان دينى خود را مستحكم مى‏كند. مگر ايمان چيزى جز حب و بغض در راه خدا است: «هل الايمان الا الحب و البغض»؟ مؤمن واقعى در برابر ستم بى‏موضع نيست. از ستمگر نفرت و انزجار آشكارى دارد و با مظلوم و جبهه حق اعلام همراهى مى‏كند: «يا اباعبدالله انى سلم لمن سالمكم و حرب لمن حاربكم».

3. دورى جستن از خط انحراف

در اين زيارت، ريشه‏هاى ظلم هدف قرار مى‏گيرد: «فلعن الله امةً اسست اساس الظلم و الجور عليكم اهل البيت و لعن الله امة دفعتكم عن مقامكم و ازالتكم عن مراتبكم التى رتبكم الله فيها». ستمى كه در عاشورا تحقق يافت، در قلب تاريخ ستم ريشه دارد. اين ظلم يك حلقه از حلقه‏هاى ستمى است كه باانحراف مسير اصيل خلافت آغاز شد.

4. الهام گرفتن، درس آموختن و الگو قرار دادن اسوه‏هاى هدايت

در اين زيارت آمده است: «فاسئل الله الذى اكرمنى بمعرفتكم و معرفة اوليائكم ورزقنى البرائة من اعدائكم، ان يجعلنى معكم فى الدنيا و الآخرة و ان يثبت لى عندكم قدم صدق فى الدنيا و الاخرة». زائر پس از آنكه به حق معرفت پيدا كرد و ستم و ستمگر را شناخت و از آنان دورى جست، با ثبات قدم در مكتب خاندان عصمت و پيروى عملى از آنان، خود را در مسير سعادت دنيا و آخرت قرار مى‏دهد يعنى، اسوه‏ها و الگوهاى هدايت را- كه از سوى خداوند منصوب شده‏اند- سرمشق خود قرار مى‏دهد و همگامى با آنان را مى‏طلبد.

5. ترويج روحيه شهادت‏طلبى و ايثار و فداكارى در راه خدا

6. احياى مكتب و راه و هدف خاندان عصمت

(1) كامل الزيارات، ص 081.

(2) بحارالانوار، ج 101، ص 290 اقبال الاعمال، ص 38 شيخ طوسى، مصباح المتهجد، صص 538 و 542 و 547.

حدیثی از امام حسین(ع)

السلام علیک یا ابا عبدالله

امام حسين (عليه السلام) :

-لاتَقولُوا بِألسِنَتِكُم ما يَنقُصُ عَن قَدرِ كُم ؛ 
چيزى را بر زبان نياوريد كه از ارزش شما بكاهد .
-أیما اثنَین جَرى بینهما کلام فطلب أحدهما رضَـى الاخر کانَ سابقة الىَ الجنّة
هر یک از دو نفـرى که میان آنها نزاعى واقع شود و یکـى از آن دو رضایت دیگرى را بجـویـد ، سبقت گیـرنـده اهل بهشت خـواهـد بــود.
(کشف الغمة فی معرفة الائمه ج 2،ص 33)

-دروغگویی نشانه عجز و ناتوانی است.

سیاسی

قال الامام الرضا(ع) “مَن غابَ عَن أمرٍ فَرَضِیَ بِهِ ،کانَ کَمَن شَهِدَه ُ وَ أتاهُ

حضرت امام رضا(ع) می فرمایند:کسی که از صحنه کاری غایب باشد اما به آن کار (چه خوب و چه بد)  راضی باشد،همچون کسی است که در صحنه عمل حاضر بوده و آن را انجام داده است(توحید شیخ صدوق ،ص392)

 

حسینی وار زندگی کنیم

مسابقه کتابخوانی با عنوان پاسخ به سوالات و شبهات عاشورا(ویژه طلاب مدرسه علمیه فاطمه الزهرا (ص) بندر ترکمن )

1- چرا حضرت ابوالفضل آب نیاشامیدند؟

2-چرا شیعه بر تربت امام حسین (ع) سجده می کنند؟

3-آیا پوسیدن لباس مشکی به مناسبت ماه محرم با حکم مکروه بودن آن سازگاری دارد؟

4-آیا امام حسین (ع) به اهداف قیام و نهضتش رسیده است یا خیر؟

5-چرا امام (ع)به اصحاب خود اذن رفتن دادن د؟آیا این اذن رخصت با تقاضای مکرر امام در روز عاشورا که می فرمود:"هل من ناصر ینصرنی” سازگار ی دارد؟

p align="center"> اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً