شب زنده داری حضرت زینب (ع)
و اما عمهام زينب، پس وي همچنان در آن شب در جايگاه عبادت خود ايستاده بود و به درگاه خداي تعالي استغاثه ميكرد، و در آن شب چشم هيچ يك از ما به خواب نرفت و صداي ناله ما قطع نشد».
- حضرت زينب (س) در عبادت، شبيه مادرش حضرت فاطمه (س) بود، شبها با تلاوت قرآن و نماز شب سير ميكرد و نماز شب آن حضرت هيچگاه ترك نشد؛ حتي در شب يازدهم محرم نماز شب را خواند. امام سجاد (ع) فرموده: «رأيتها تلك الليله تصلي من جلوس».
ديدم زينب (س) آن شب (شب يازدهم محرم) نشسته نماز ميخواند. و نيز ميفرمايد: «ان عمتي زينب مع تلك المصائب و المحن النازله بها في طريقنا الي الشام ما تركت نوافلها الليليه».
عمهام زينب با آن آزارها و اندوهها كه به او رسيد، در راه ما به سوي شام نافلههاي شب را ترك نكرد. و نيز ميفرمايد: «ان عمتي زينب (س) كانت تؤدي صلواتها من قيام الفرائض و النوافل عند سيرالقوم بنا من الكوفه اليالشام و في بعض المنازل كانت تصلي من جلوس فسألتها عن سبب ذلك، فقالت».
«اصلي من جلوس لشده الجوع والضعف منذ ثلاث ليال، لانها كانت تقسم ما يصيبها من الطعام علي الاطفال لان القوم كانوا يدفعون لكل واحد منا رغيفا واحدا من الخبز فياليوم والليله».
عمهام زينب هنگامي كه لشگر، ما را از كوفه به شام ميبرد نمازهاي واجب و مستحب خود را ايستاده بجا ميآورد و در برخي منازل نشسته نماز ميخواند، سبب و علت آن را از او پرسيدم، گفت: نشسته نماز ميخوانم چون سه شب است بسيار گرسنه بوده و ضعف و سستي مرا در برگرفته، براي اينكه آنچه از طعام و خوراك به او ميرسيد ميان كودكان قسمت مينمود. چون لشگر به هر يك از ما در روز و شب يك گرده نان ميداد.
فاطمه دختر امام حسين (ع) نيز ميگويد: عمهام زينب در شب دهم محرم (شب عاشورا) همه شب را در محراب و جايگاه نمازش ايستاده و استغاثه ميكرد و از پروردگار كمك و ياري ميخواست كه بر اثر آه و ناله او هيچيك از ما نخوابيديم.
گفتهاند كه امام حسين (ع) در آخرين وداع به خواهرش زينب (س) فرمود: «يا اختاه لاتنسيني في نافله الليل».
اي خواهر، مرادر نافله شب فراموش نكن. از دعايي كه از زينب (س) به يادگار مانده است ميتواند دريافت كه درياي دل او چه امواج مصيتبي را تحمل كرده است؛ و كوهسار ارادة پولادين او در برابر چه توفانهاي كوبندهاي ايستاده است. با خداي خود ميگويد: «يا عماد من لا عمادله و يا سند من لاسند له يا من سجد لك سواد الليل و بياض النهار و شعاع الشمس و خفيف الشجر و اوي الماء يا الله يا الله يا الله».
اي پناهگاه كسي كه جز تو پناهي ندارد. اي تكيهگاه كسي كه جز تو پشتوانهاي نميشناسد اي خدايي كه سياهي شب و سپيدي روز و روشنايي خورشيد و صداي آرام درخت و آب براي تو سجده ميكنند. اي خدا! اي خدا! اي خدا!.
صفحات: 1· 2
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط قانعی زارع در 1395/07/28 ساعت 09:06:00 ب.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |