نواب چگونه اعدام شد؟
سیدمجتبی میرلوحی که بعدها نام خانوادگی مادرش نواب صفوی را برگزید، در سال ۱۳۰۳ هجری شمسی در خانیآباد به دنیا آمد. پدرش سیدجواد میرلوحی، روحانی و مادرش خانم نواب زنی مؤمنه بود. سیدجواد که در پی غائلۀ متحدالشکل کردن لباس و محدودیتهایی که رژیم رضاشاه برای روحانیون به وجود آورد، از هیات روحانیت بیرون آمده بود، برای دادرسی از مظلومان، وکالت دادگستری را برگزید. او در همین کسوت بود که در پی مشاجرهای با علیاکبر داور، وزیر وقت عدلیه به مدت سه سال روانۀ زندان شد.او بعد از آزادی از زندان به زندگی سادۀ خود ادامه داد تا اینکه در سال ۱۳۱۵شمسی درگذشت. خانوادۀ سیدمجتبی در مدت زندان و پس از فوت پدر، توسط دایی وی سیدمحمود نواب صفوی اداره میشد. نواب در همین شرایط مدارج تحصیلی را طی کرد. او تحصیلات ابتدایی خود را در دبستان حکیم نظامی تهران و دبیرستان را در مدرسۀ صنعتی آلمانیها گذراند. به دلیل علاقه به فراگیری دروس اسلامی همزمان با تحصیل در دبیرستان، دروس حوزوی را نیز در مسجد قندی خانیآباد و سپس مدرسۀ مروی فراگرفت و دروس فقه، اصول، تفسیر قرآن، اصول سیاسی و اعتقادی را نزد آیات عظام علامه امینی، حسین قمی، محمد تهرانی و مدنی تا پایان سطح ادامه داد.نواب از همان جوانی فعالیتهای سیاسی - مذهبی خود را آغاز کرد. او در دبیرستان صنعتی آلمانیها برای دوستان خود جلسات بحث دینی گذاشته و نسبت به اوضاع آشفتۀ کشور پس از تهاجم قوای روس و انگلیس هشدار میداد و یکبار به خاطر برپایی راهپیمایی دانشآموزی به سمت مجلس در ۱۷ آذر ۱۳۲۱ تحت تعقیب گرفت.نواب پس از اتمام تحصیلات دبیرستان، در خرداد ۱۳۲۲ هجری شمسی به استخدام شرکت نفت آبادان درآمد. او با برگزاری جلسات دینی برای کارگران، به مبارزات خود ادامه داد تا اینکه به دلیل درخواست حکم قصاص مشابه برای مهندسی انگلیسی در برابر تنبیه یکی از کارگران شرکت نفت، درگیریهایی رخ داد و نواب به عنوان محرک جریان، تحت تعقیب قرار گرفت. او با استفاده از این فرصت به نجف رفت و تحصیلات حوزوی خود را ادامه داد. او در سال ۱۳۲۶ شمسی پس از گذراندن تحصیلات در علوم حوزوی و علوم جدید با نیرهسادات نواب احتشام رضوی دختر یکی از رهبران قیام مشهد در برابر بیحجابی ازدواج کرد. حاصل این ازدواج سه دختر به نامهای فاطمه، زهرا و صدیقه بودند که آخری بعد از اعدام نواب به دنیا آمد.در نجف بود که نواب با مطالعۀ کتاب نام «شیعیگری» نوشتۀ احمد کسروی به افکار او حساس شد و پس از نشان دادن کتاب به علمای نجف و مرتد دانستن کسروی توسط برخی از آنان در ۱۳۲۳ شمسی برای پیگیری موضوع به ایران آمد. او پس از بازگشت به کشور، به خانۀ کسروی رفت و نسبت به انحرافاتی که در نوشتههایش دیده بود به او هشدار داد و از گفتن و نوشتن سخنان توهینآمیز درباره اسلام و ائمۀ شیعه و روحانیت بر حذرش داشت. وقتی سخنانش را در کسروی بیتاثیر یافت، به فکر ترور و اجرای حکم ارتداد او افتاد. اینچنین بود که در هشتم اردیبهشت ۱۳۲۴، در چهارراه حشمتالدوله به کسروی حمله کرد ولی پیش از آنکه به مقصود خود برسد توسط پلیس دستگیر و زندانی شد.نواب صفوی بعد از آزادی از زندان، موجودیت «جمعیت مبارزه با بیدینی» که بعدها نام «جمعیت فدائیان اسلام» به خود گرفت را طی اعلامیهای رسمی با سرلوحۀ «هوالعزیز» و تیتر «دین و انتقام» اعلام و اعدام کسروی را پیگیری کرد. او به تدریج افرادی چون سیدحسین امامی را جذب کرد و این بار با کمک یارانش توانست احمد کسروی را در ۲۰ اسفند ۱۳۲۴ از میان بردارد. در این روز امامی در ساختمان دادگستری به کسروی حمله کرد و او را با ضربات اسلحهٔ سرد به قتل رساند
صفحات: 1· 2
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط قانعی زارع در 1395/10/29 ساعت 09:51:00 ق.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |