پیر خمین و عبادت شبانه
دختر حضرت امام می گوید: یادم می آید از دوران کودکی کم خواب بودم. چندین بار نیمه های شب بیدار می شدم و مکرر نماز شب آقا را می دیدم. از خود می پرسیدم: چرا آقا در هنگام شب این قدر می گرید. خیلی از شب ها مهتاب بود و در پرتو روشنایی آن، اشک های آقا را مشاهده می کردم و این وضع برای من که طفلی بیش نبودم شگفت آور بود. در مدتی هم که به نجف می رفتم و بچه های کوچک داشتم و شب ها بیدار می شدم، آقا در اتاقشان - که رو به روی محل اقامت ما بود - در ایوان کوچکی نماز شب می خواندند و من احساس می کردم برای این که صدایشان را نشنویم گریه هایشان را با بلندگویی که مناجات پخش می کرد تطبیق می دادند و من چون بیدار بودم صدای گریه آقا را می شنیدم.
صفحات: 1· 2
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط قانعی زارع در 1395/03/14 ساعت 10:24:00 ب.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید