شجاعت و قهرمانی

شجاعت و قهرمانی

از ویژگی های عظیم بانوی کربلا، «شجاعت» است، بدون شک، اگر ذرّه ای ترس از حکومت استبدادی یزید در وجود زینب راه می یافت، در این صورت، نهضت کربلا چنین پیروزی به ارمغان نمی آورد.

حضرت زینب(ع) در این ویژگی، یکه تاز میدان بود. خطبه های آتشین و افشاگرانه ایشان بر ضد دستگاه امویان و گفتار کوبنده اش در فرصت ها برای دفاع از نهضت حسینی، و صلابت بی نظیر ایشان در کوفه و شام، همه بیانگر قهرمانی و شجاعت ایشان است. «زینب به عنوانشیرزن کربلا و خطیب قهرمان پیامرسان خون شهیدان، در پیشانی اسلام تابید»و جهاد و دفاع ایشان از اسلام و دیانت به ابدیت پیوست.

حضرت زینب(ع) در قیام عاشورا شجاعتی شایان از خود به نمایش گذاشت. ایشان بارها جان امام سجّاد(ع)را از مرگ نجات داد، از جمله در مجلس ابن زیاد، پس از احتجاج حضرت سجّاد(علیه السلام) با ابن زیاد، امر به شهادت او داد. حضرت زینب(علیها السلام) دست در گردن فرزند برادر انداخت و فرمود: «تا زنده ام، نخواهم گذاشت او را بکشید.»و هرگز به ابن زیاد و یزید بن معاویه اعتنایی نکرد و در حالی که آنان در اوج اقتدارشان بودند، و پاسبان ها با شمشیرهای از نیام بیرون کشیده اطراف ایشان را گرفته بودند، سخنانی ایراد کرد که یزید و اطرافیان وی را رسوا ساخت.

منبع:محمّد محمّدی اشتهاردی، پیشین، ص 81.


ـ محمّدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 45، ص 117.

خردورزی حضرت زینب(ع)

 

حیا: روایات بسیار زیادی وجود دارد در حیای حضرت، جوانی حضرت را هیچ نامحرمی ندیده است. تا روز واقعه عاشورا رسید.

3-  صبر و پایداری: به سفارش مولا و برادر خویش صبر و حلم را سرلوحه عملکرد خود قرار داد.

4-  مدیریت زمان و مکان: استفاده بهنگام از زمان و به تناسب مکانی ادبیات بیانی خود را انتخاب می‌کرد.

 

شب زنده داری حضرت زینب (ع)

مرحوم بيرجندي در كبريت احمر مي‌گويد: از برخي مقاتل معتبر از امام سجاد (ع) نقل شده كه فرمود: عمه‌ام زينب با تمام مصيبتهايي كه بر او وارد شده بود از كربلا تا شام هيچگاه نوافل خود را ترك نكرد. 
نيز روايت كرده كه چون امام حسين (ع) براي وداع زينب آمد از جمله سخناني كه به او فرمود اين بود: 
«يا اختاه! لا تنسيني في صلاه الليل». خواهر جان مرا در نماز شب فراموش نكن. 
درباره شب عاشوراي زينب (ع) از كتاب مثيرالاحزان از فاطمه دختر امام حسين (ع) نقل شده كه درباره حضرت زينب مي‌گويد: 
«و اما عمتي زينب، فانها لم تزل قائمه في تلك الليله - اي عاشره من المحرم- في محرابها تستغيث الي ربها، و ما هدأت لنا عين و لا سكنت لنا زفره».

صفحات: 1· 2

خطبه معروف امام عارفان

 

امام سجاد علیه السلام از پله منبر بالا رفت و خطبه ای را با نوای گرم توحیدی بیان کرد که در این جا به فرازی از آن خطبه می پردازیم:

«انا بن مکة و منی، انا بن الزمزم و الصفا; انا بن محمد المصطفی; انا بن علی المرتضی; انا بن فاطمة الزهراء …; (35)

من فرزند مکه و منایم; من فرزند زمزم و صفایم; من فرزند محمد مصطفایم; من فرزند علی مرتضایم; من فرزند فاطمه زهرایم … . »

امام زین العابدین همچنان به معرفی خویش ادامه داد، تا آن جا که صدای مردم به گریه بلند شد و ارکان کاخ یزید به لرزه درآمد و یزید از تحت تاثیر قرار گرفتن مردم سخت بیمناک شد، از این رو برای قطع کردن سخنان امام علیه السلام به مؤذن دستور اذان داد.

مؤذن دربار برخاست و با صدایی که همه می شنیدند، اذان گفت.

وقتی به اشهد ان محمدا رسول الله صلی الله علیه وآله رسید، امام که هنوز بر بالای منبر قرار داشت، خطاب به یزید فرمود: «ای یزید! این محمدصلی الله علیه وآله که هم اکنون نامش را مؤذن بر زبان آورد و به پیامبری او گواهی داد، جد توست یا جد من است؟ اگر بگویی پیامبرصلی الله علیه وآله جد توست، دروغ گفته ای و کفر ورزیده ای و اگر باور داری که پیامبرصلی الله علیه وآله جد من است، پس چرا و به چه جرمی خاندان او را کشتی؟» (36)

آری بزرگ مبلغ نهضت عاشورا رسالت خویش را به نحو شایسته ایفا نمود و چهره مجلس را با تبلیغ رسای خود دگرگون کرد و مجلس یزید با رسوایی خاندان بنی امیه و یزید بن معاویه پایان یافت.

حضرت زینب(س) به تنهایی یک دانشگاه است.

 حضرت زینب(س) به تنهایی یک دانشگاه است. دختر علی‌بن ابی طالب(ع) در هر میدانی قهرمان است. در میدان زهد، عبادت، عشق و معرفت، سیاست و در تمامی ابعاد زندگی اش اسطوره ای بی نظیر است. اوست که به صبر و استقامت معنا می بخشد؛ به شهامت….

روز پنجم جمادی الاول سال ۵ یا ۶ هجرت در مدینه چشم به جهان گشود. خبر تولد نوزاد عزیز، به گوش رسول خدا(ص) رسید. رسول خدا(ص) برای دیدار او به منزل دخترش حضرت فاطمه زهرا(س) آمد و به دختر خود فاطمه(س) فرمود: «دخترم! فاطمه جان! نوزادت را برایم بیاور تا او را ببینم.»

فاطمه(س) نوزاد کوچکش را به سینه فشرد، بر گونه های دوست داشتنی او بوسه زد و آن گاه به پدر بزرگوارش داد. پیامبر(ص) فرزند دلبند زهرای عزیزش را در آغوش کشیده، صورت خود را به  صورت او گذاشت و شروع به اشک ریختن کرد. فاطمه(ص) ناگهان متوجه این صحنه شد و در حالی که شدیدا ناراحت بود از پدر پرسید: پدرم، چرا گریه می کنی؟!
رسول خدا(ص) فرمود: «گریه ام به این علت است که پس از مرگ من و تو، این دختر دوست داشتنی من سرنوشت غمباری خواهد داشت، در نظرم مجسم گشت که او با چه مشکلات دردناکی روبه رو می شود و چه مصیبتهای بزرگی را به خاطر رضای خداوند با آغوش باز استقبال می کند».
در آن دقایقی که آرام اشک می ریخت و نواده عزیزش را می بوسید، گاهی نیز چهره از رخسار او برداشته به چهره معصومی که بعدها رسالتی بزرگ را عهده دار می گشت خیره خیره می نگریست و در همین جا بود که خطاب به دخترش فاطمه(س) فرمود: «ای پاره تن من و روشنی چشمانم! فاطمه جان! هر کسی که بر زینب و مصایب او بگرید ثواب گریستن کسی را به او می دهند که بر دو برادر او حسن و حسین گریه کند.»
یکی از سیره های عملی زندگی این بانوی الهی، پرستاری و دست گیری از حال بیماران و درماندگان بود. اتفاقات سختی که در طول حیات سراسر مرارت بار ایشان رخ داد؛ همچون بیماری مادر بزرگوارشان، ضربت خوردن پدر، مسمومیت برادر و بالاخره حادثه بزرگ کربلا، زینب را به عنوان الگوی پرستاران معرفی کرد و سالروز ولادتش، به عنوان روز پرستار برگزیده شد.
پرستار بزرگ صحرای کربلا، در آن روز سخت، وظایف سنگینی به عهده داشت: تقویت روحیه مجروحان و خانواده شهیدان، رسیدگی به بازماندگان و کمک به اطفال. هم چنین ایشان به مراقبت از حضرت سجاد(ع) نیز که در بیماری شدید به سر می برد، مشغول بود.
حیف است زینب(س) را تنها پرستار بیمار بخوانند، زیرا پرستاری از بیمار یکی از کوچک ترین مسؤولیت های حضرت زینب(س) بود و هرچند پرستاری وظیفه سنگین و ارزشمندی است و پرستار متعهد باید با صبر و حوصله، تحمل هر نوع ناملایمات برای انجام خدمتش بنماید و چنین کاری از عهده هر کس برنمی آید ولی با این حال مقام زینب کبری(س)، آن قدر والا و عظیم است که او را پرستار نهضت و انقلاب حسینی باید بنامیم، زیرا این پرستاری به مراتب مهم تر و سرنوشت سازتر از پرستاری بیمار بود. زینب نقش نگهداری از قیام خون بار حسینی را بر عهده داشت که قطعا اگر او این بار را بر دوش نمی گرفت، خون سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین صلوات الله علیه پایمال می شد و بسیار دشوار بود که نهضت ابی عبدالله(ع) به مردم اعلام و ابلاغ گردد و شاید بدون اسارت خاندان رسول الله و پیش تازی عقیله بنی هاشم علیها السلام در رسوا نمودن هیئت حاکم و تبلیغ او از انگیزه قیام برادرش، یزیدیان به هدف پلید خود نائل می آمدند و نام رسول الله(ص) را نه تنها از مناره های مساجد بلکه از تاریخ، پاک و محو می کردند و این بود نیت شوم آنان

درس آموزی در مکتب امام حسین(ع)

 شیعیان امام حسین (ع) هم خود باید مکتب انسان ساز عاشورا را به خوبی فرا بگیرند و فضیلت هایی همچون ایثار جوانمردی، عزت و کرامت نفس، حق طلبی و حق خواهی و حریت و آزادگی را در وجود خود نهادینه سازند و هم باید نهضت عاشورا به دیگران بشناسانند و آثار و برکات آن را در همه جا منتشر کنند، تا همه ملت های مسلمان بتوانند باالگو گرفتن از نهضت عاشورا کرامت و عزت خود را در برابر طاغوت ها و شیطان بزرگ آمریکای جهان خوار حفظ کنند.

خطبة‌ آتشين‌ حضرت زينب(س)‌ در كوفه

 

خطبة‌ آتشين‌ حضرت زينب(س)‌ در كوفه(شعر)

حال‌ در كوفه‌، زينب‌ كبري        ‌هست‌ ناظر به‌ حالت‌ آنها

كه‌ زنان‌ آه‌ وناله‌ مي‌كردند        غرق‌ در ماتم‌ وغم‌ ودردند

نيز مردان‌ كوفيان‌، گريان‌        از چنين‌ حادثه‌، همه‌ نالان‌

ناگهان‌ زينب‌ غمين‌ آمد        يك‌ نهيب‌ شديد، آن‌جا زد

زينب‌ آمد در آن‌ زمان‌ به‌ خروش        ‌گفت‌: اي‌ كوفيان‌، همه‌ خاموش‌

با چنان‌ نغمه‌اي‌ كه‌ او سر داد        زنگ‌ها نيز از صدا افتاد

بعد از آن‌ رو سوي‌ خدا بنمود        سينه‌ با ياد ايزدش‌ بُگشود

سپس‌ او رو به‌ سوي‌ مردم‌ كرد        با دلي‌ پاك‌ وسينه‌اي‌ پر درد

گفت‌ اي‌ كوفيان‌ پر نيرنگ‌        همه‌ بي‌ بهرگان‌ از فرهنگ‌

همه‌ از غيرت‌ وحميّت‌، دور        پيش‌ چشمان‌ ما همه‌ منفور

همگي‌ چاپلوس‌ ومكاريد        مردمي‌ خائن‌ وفسونكاريد

جز دروغ‌ وخصومت‌ وكينه        ‌نيست‌ در بين‌ مردم‌ كوفه‌

توشه‌اي‌ بد در آخرت‌ داريد        چون‌ همه‌ مردمي‌ تبهكاريد

همه‌ پيمان‌ خويش‌، بشكستيد        پاي‌ ديوار كهنه‌ بنشستيد

تا فروريخت‌ روي‌ سر، ديوار        مي‌شود بسته‌ نيز راه‌ فرار

حال‌، گريان‌ شديد بهر حسين‌!        بعدِ مرگش‌ كنيد شيون‌ وشين‌

دلتان‌ جملگي‌ چنان‌ سنگ‌ است        ‌اين‌ جنايت‌ چو لكة‌ ننگ‌ است‌

گر، گريبان‌ خويش‌، چاك‌ كنيد        لكه‌ را كِي‌ توان‌، كه‌ پاك‌ كنيد

خواهم‌ از درگه‌ خداي‌ جهان‌        ديده‌هاتان‌ همي‌ شود گريان

صفحات: 1· 2

ولایت مداری

 

 قرآن بدون هیچ قید و شرطى در كنار اطاعت مطلق از خداوند، دستور به اطاعت از پیامبر صلى الله علیه وآله و صاحبان امر، یعنى، ائمه اطهارعلیهم السلام میدهد.« اطیعواالله واطیعواالرسول واولى الامرمنكم‏» ؛ «از خداوند و رسول و اولی الامر اطاعت كنید.»

زینب علیهاالسلام كه حضور هفت معصوم را درك كرده، در تمامى ابعاد ولایت مدارى (معرفت امام، تسلیم بى چون و چرا بودن، معرفى و شناساندن ولایت، فداكارى در راه آن و) … سر آمد است. او با چشمان خود مشاهده كرده بود كه چگونه مادرش خود را سپر بلاى امام خویش قرار داد و خطاب به ولى خود گفت:« روحى لروحك الفداء ونفسى لنفسك الوقاء ؛[اى ابالحسن] روحم فداى روح تو و جانم سپر بلاى جان تو باد.» و سرانجام جان خویش را در راه حمایت از على علیه السلام فدا نمود و شهیده راه ولایت گردید. زینب علیهاالسلام به خوبى درس ولایت مدارى را از مادر فرا گرفت و آن را به زیبایى در كربلا به عرصه ظهور رساند.

از یك سو در جهت معرفى و شناساندن ولایت، از طریق نفى اتهامات و یادآورى حقوق فراموش شده اهل بیت تلاش كرد. از جمله در خطبه شهر كوفه فرمود:« وانى ترحضون قتل سلیل خاتم النبوه ومعدن الرساله وسید شباب اهل الجنه  لكه ننگ كشتن فرزند آخرین پیامبر و سرچشمه رسالت و آقاى جوانان بهشت را چگونه خواهید شست؟»

و همچنین در مجلس ابن زیاد ، شهر شام، و مجلس یزید، ولایت و امامت را به خوبى معرفى نمود

سبک زندگی حسینی

سبک زندگی حسینی زندگی افرادی است که دنیا برایشان کوچک شده است و با تمام آنچه دارند به یک عشق بزرگ تر می اندیشند و دنیا با تمام زیبایی هایی که دارد چنگی به دلشان نمی زند و جز با جلب رضایت خدا آرام نمی گیرند.

کاری که اباعبداله در ظهر عاشورا تا کنون انجام داده مدیریت دل هایی است که گرفتاردنیا هستند و این دل ها را با شور حسینی متحول می کند و این دل ها هوایی می شوند و میل وطن می کنند . آدم های پر از علاقه های مادی، ناچیز و حقیر دل هایشان تیره شده اما و قتی وجود شان مورد محبت امام حسین قرار می گیرد مانند قطره ای دوباره تبخیر می شود و به اقیانوس گره می خورد.

صفحات: 1· 2

عامل رستگاری در قران

 

 

هر ایمانی نمی تواند مؤمن را بر سفره‌ی رستگاری بنشاند؛ بلکه ایمانی این مهم را تحقق می بخشد که همراه با عمل به مقتضای ایمان باشد و قرآن نیز هرگاه پای ایمان را وسط می کشد، از عملی به مقتضای آن نیز می گوید که جمله (وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ)، پس از بسیاری از (الَّذِینَ آمَنُوا)، اثبات کننده‌ی این ادعا است.

 

  ایمان

 

رستگاری و ایمان در شعار اسلام (یا أیها الناس قولوا لا إله‏ إلا اللّه تفلحوا)که با نوای مخلصانه‌ی پیامبر اسلام ( ص) و مسلمانان نخستین در کوچه بازارهای شهر مکه طنین‌انداز بود و فطرت انسان ها را نوازش می داد، گره خورده است و در قرآن کریم نیز به گونه‌ی خاصی بازتاب داده شده است؛ چنان‌که در سوره مبارکه مؤمنون می‌خوانیم:

 

«قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ؛ به راستی که مؤمنان رستگار شدند.»یعنی مؤمنان همین که به خدا و وعد و وعیدهایش ایمان آوردند، در راه رستگاری قدم نهاده اند، هرچند ممکن است در این راه دزدان خطر‌آفرینی کمین کرده باشند.قرآن کریم در اکثر موارد با شاید و به شکل مشروط از رستگار شدن انسان سخن گفته است؛ اما این آیه به طور قطع مؤمنان را رستگار دانسته.

صفحات: 1· 2

p align="center"> اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً