توجه به دو چیز در شب قدر
در شبهای قدر به دو چیز باید توجه بیشتر نمود: یکى: سعادتمندى و قرار گرفتن در ردیف سعادتمندان و انسانهای خوشفرجام، و دوم: دورى از شقاوت و بدبختى و ترک صفات زشت و ناپسند. از این رو است که پیوسته در دعاهاى مخصوص شبهای احیاء مىخوانیم:
«وَ أَنْ تَجْعَلَ اسْمِی فِی هَذِهِ اللَّیْلَةِ فِی السُّعَدَاءِ وَ رُوحِی مَعَ الشُّهَدَاءِ
خدایا امشب نام مرا در میان سعادتمندان و روحم را با شهداى راه حق قرا ده».
با شرح صدر و گشادن دل و جان درون، درب سعادت به روى انسان گشوده مىشود؛ و با بستن دربهاى عجب و غرور و صفات زشت دیگر درِ شقاوت را مىتوان به روى خود بست. در این مسیر، بهترین راه، رجوع به ضمیر و عقل بیدار و وجدان سلیم است، باید پیوسته نفس را نکوهش کرد و از عملکرد نادرست گذشته اظهار ندامت نمود و تصمیم بر ترک بدىها در آینده گرفت، به خصوص بدیهایی که به ما روحانیان و مبلغان بیشتر روى مىآورد، همانند عجب و غرور، که بیمارى روانى بسیار خطرناکى بوده و عمدتاً گریبانگیر عالمان و خطیبان برجسته و داعیان دینى مىگردد.
«عُجب» خطرناکتر از تکبر و خودپسندى است. عجب، احساس خودکفایى در معنویات و احساس غنا و بىنیازى در عرصه خودسازى است؛ با این توضیح که عُجب یعنى این که انسان کار نیک خود را بزرگ بشمارد و چون کار نیکى انجام داده، خودش را آدم نیکى بداند و از آنجا که در انجام وظیفه کوتاهى نکرده در دل خود مباهات کند و خود را سرافراز و از دیگران که کوتاهى کردهاند بهتر بداند و قلباً آنها را تحقیر نماید.
این بیمارى روحى آثار و پیامدهاى ناگوارى در پى دارد و اگر انسان متوجه نفوذ چنین بیمارى در روح خود نشود، رفع و دفع آن بسیار مشکل خواهد شد.
مرحوم شیخ عباس قمى مىنویسد: از احادیث چنین بر مىآید که عجب از گناهان ظاهرى سختتر است، براى اینکه عجب گناه دل است. گناهان ظاهرى با توبه از بین مىرود و عبادات کفّاره آنها مىگردند، اما عجب که صفتى است نفسانى، هم زایل کردنش مشکل است و هم عبادات را فاسد مىکند و مضرات بسیار دارد از جمله آنکه: آدمى را متکبر مىسازد و گناهانش را از یادش مىبرد و در اثر غرور، خود را از مکر و عذاب خدا ایمن میداند و مىپندارد که او در پیشگاه خدا مقام و منزلتى دارد.
افزون بر آن، شخص مبتلا به عجب از بس که به رأى و عقل خود، معتقد است از سؤال و استفاده و استشاره دیگران محروم مىماند، و چهبسا به رأى نادرست خود، اصرار مىورزد.
امام جعفر صادق (ع) نیز در این باره مىفرماید:
عُجب؛ گناهى است که بذرش کفر است و زمینش نفاق، آبش ستم، شاخههایش جهل، برگش گمراهى و میوهاش لعنت و خلود در دوزخ است. هر که داراى صفت عجب شود بداند که بذر کفر افشانده و زراعت نفاق کرده و ناچار زراعتش ثمر خواهد داد.
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط قانعی زارع در 1394/04/17 ساعت 02:00:00 ب.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |