چقدر سخته

چقدر سخته وقتی تنهایی رو احساس کنی و قلبت کسی رو بخواد ولی زبونت نتونه بهش بگه…

چقدر سخته دلتنگش باشی اما نتونی بهش بگی…

چقدر سخته وقتی بدونی رفته و دیگه هیچوقت بر نمیگرده…

چقدر سخته وقتی دلت حضور ِ کسی رو بخواد اما باید صبر کنی 5شنبه بشه تا بری سر مزارش…

شاید بری سر ِ مزارش تا خودش همه چیزو ببینه…

  • نظر از: مریم
    1393/07/29 @ 01:43:43 ب.ظ

    مریم [عضو] 

    باسلام وخداقوت مطلب زیبایی بود.
    بروزم با(خسته نباشی مرد)روایتی متفاوت وغمگنانه از جنگ
    چشم به راه حضور سبزتان دروبلاگ عطریاس هستم.

نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.

p align="center"> اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً