سبک زندگی

رهبر انقلاب اسلامی در خطبه‌های نماز عید فطر92: یک سنت خوب هم امسال بیش از سالهای دیگر

دیده شد، که خوب است مورد توجه قرار بگیرد و آن، افطاری دادنهای ساده و بی‌پیرایه در مساجد و

خیابانها در بیشتر شهرهای کشور بود؛ در مقابل افطاری‌های مسرفانه‌ای که شنیده شد…

صرفا جهت خنده

ماه خدا

تسلیت

شکر خدا که عبد خدای خدیجه ایم
ما بنده ایم و زیر لوای خدیجه ایم

ما عاقبت به خیرِ دعای خدیجه ایم

سینه کبودهای عزای خدیجه ایم

از لطف فاطمه است که ما مادری شدیم

با یک دعای نیمه شبش کوثری شدیم

وقتی خدیجه مادر ما شیعه ها بُوَد

دیگر چه غم که جای من و تو کجا بُوَد

با یک دعاش، حاجت ما هم روا بُوَد

از چه پی عبای رسول خدا بُوَد؟!

وقف خدا شده همه مال و منال او

پیغمبر خدا شده محو خصال او


سلامتی و تعیل در فرج امام زمان(عج) 3 صلوات

ماه قمری

 

 

 

 

 

در نجوم؛ اصطلاح ماه به دوره اى اطلاق مي شود كه اساس آن حركت ماه باشد.


يك ماه قمري؛ مدت زماني است كه در آن دوره اهله ماه طي مي شود، اين دوره كه بر اساس يك دور كامل اهله قمر است به نام هلالي نيز معروف است.


طول مدت يك ماه قمري بطور متوسط 5/29 روز است. رصد ماه در تعداد زيادي از ماههاى قمري متوالي؛ موجب شده است كه طول

متوسط يك ماه قمري دقيقا تعيين گردد، طول مدت متوسط بدست آمده براى يك ماه قمري (53059/29) روز عرفي و يا 29 روز و 12

ساعت و 44 دقيقه و 78/2 ثانيه است. اين طول مدت در خيلي از تقويمها بكار گرفته شده است. اندازه يك ماه قمري نسبت به طول مدت متوسط ممكن است تا 29 روز و 13 ساعت تغيير كند.


تقويم قمري: قديمي ترين نوع تقويم و متداولترين آن در قديم؛ تقويم قمري است. در اين تقويم؛ ماه عرفي تقريبا همان ماه قمري واقعي؛ و

اولين روز هر ماه عرفي تقريبا روزي است كه هلال ماه نو؛ آشكار مي شود، يكي از نكات رواج تقويم قمري؛ عدم نياز به دانشي براى

محاسبه زمان و حفظ تاريخ است؛ چه اينكه حتى يك شخص بيسواد كه قادر به خواندن تقويم نباشد نيز به سادگي از روي اهله قمر مي تواند

با تقريب خوبي تاريخ روز در ماه را بداند.


تقويم شمسي رصدقمري: يك نوع تقويم قمري است كه با رصد وجوه و اشكال ماه مرتبط بوده و بدينوسيله معين مى شود، با اين تقويم هر

كسى از دانشمند تا فرد عادى مى تواند با نكٌاه به آسمان متوجه شود كه شب چندم ماه است، كاربرد همكانى اين نوع تقويم و نياز عموم به آن؛ ضرورت نشر آنرا ايجاب مى كرد، ولذا پژوهشكده نجوم و تنجيم بنياد حيات اعلى تهيه و عرضه تقويم رصدى قمرى را مدّ نظر داشته و آنرا بطور جداگانه و نيز ضمن برخى تقاويم خود منتشر نموده است.
براي دريافت آن به منجم تقويم شمسي رصدقمري در پایگاه اينترنتي علوم نجوم كهن و اسلامي بنياد حيات اعلى مراجعه نماييد:
http://aelaa.net/Fa/Nojum.aspx

رویت هلال

 

حكم ولي فقيه در رويت هلال / حكم كساني كه يقين دارند امروز اول ماه

رمضان است


حجت‌الاسلام محمدحسين فلاح‌زاده، مسؤول ستاد ترويج احكام با اشاره به در پيش بودن ماه مبارك رمضان به بيان اهميت مسأله رويت هلال در احكام اسلامي پرداخت و گفت: بسياري از اعمال مؤمنان اعم از واجب، مستحب و حتي حرام و مكروه مبتني بر ثبوت صحيح اول ماه است.

اين روحاني فعال در عرصه ترويج احكام تصريح كرد: بارزترين و مشهودترين اين اهميت نزد مردم در ماه مبارك رمضان است كه با آغاز آن بايد روزه بگيرند و با پايان آن روزه‌داري حرام و عيد فطر ثابت مي‌شود.

وي با بيان اين‌كه مردم براي بهرمندي از بركات معنوي ماه رمضان و فيوضات شب قدر، مقيد به استهلال هستند، افزود: حتي در فتواي فقها آمده است كه استهلال براي عموم مؤمنان مستحب است و اختصاص به گروه، قشر خاص و ستاد ويژه‌اي ندارد؛ اگرچه در كشور ما، ستاد استهلال بسيار قوي به اين امر اقدام مي‌كند.

اهميت رويت هلال را تنها در ماه مبارك رمضان نيست

حجت‌الاسلام فلاح‌زاده در ادامه سخنان خود اهميت رويت هلال را تنها در ماه مبارك رمضان ندانست و گفت: اعمال مهم حج مانند روز عرفه و روز عيد قربان كه بايد در ايام خاصي انجام شود، مبتني بر رويت هلال و ثبوت اول ماه است.

وي با بيان اين‌كه مهم‌ترين اعمالي كه مسلمانان در مراسم حج انجام مي‌دهند، مبتني بر شناخت دقيق اول ماه است، اظهار داشت: آغاز و پايان ماه‌هاي حج بايد مشخص شود و تا اعمال به درستي در آن به انجام رسد.

مسؤول ستاد ترويج احكام همچنين ادامه داد: ماه‌هاي حرام داراي حرمت و احكام خاص مبتني بر همين موضوع است و حتي در طول سال هم كه برخي از ايام و مناسبت‌ها براساس ماه‌هاي قمري مشخص مي‌شود، به تشخيص دقيق اول ماه دقيقا و اين‌كه چه روزي است، بستگي دارد.

وي با بيان اين‌كه در آغاز ماه مبارك رمضان همه مؤمنان منتظر هستند اول ماه مشخص شود تا به نيت وجوب روزه بگيرند و به تكليف و وظيفه شرعي خود عمل كنند و در پايان هم عيد بزرگ مسلمانان را گرامي بدارند و اعمالي را كه وارد شده است انجام دهند، راه‌هاي ثبوت اول ماه را از نظر فقها مورد بررسي قرار داد.

حجت‌الاسلام فلاح‌زاده خاطرنشان كرد: مسأله اول ماه يك امر تكويني است و حتي اگر براي يك نفر هم مشخص نشود، در هر ماه از ماه‌هاي سال، اول ماه به طور طبيعي خواهد آمد و روزي هم پايان ماه قمري خواهد شد، اما چون مكلفان بايد به وظايف شرعي خود عمل كنند بايد براي آنان زمان اول ماه ثابت شود.

راه هاي يقين و روش‌هاي ثبوت اول ماه

وي گفت: فقها براساس روايات فتوا داده‌اند و فرموده‌اند «صم للروية و افطر للروية»، يعني زماني كه ماه رويت شد روزه بگيريد و وقتي ماه ديده شد افطار كنيد؛ از اين‌رو براساس فتواي فقها يكي از روش‌هاي ثبوت اول ماه، رويت حسي شخص است يعني شخصا با چشم خود هلال ماه را در افق ببيند و وقتي هلال ماه را ديد، روز بعد از آن، اول ماه جديد و آن روز آخر ماه پيشين است.

اين روحاني فعال در عرصه ترويج احكام با بيان اين‌كه شهادت دو نفر عادل راه ديگر براي ثبوت اول ماه و بينه شرعيه است، افزود: شهادت دو نفر عادل در مسأله رويت هلال نه تنها حجت است بلكه در موارد بسياري، ثبوت امور مبتني بر بينه شرعيه و شهادت عدلين مورد پذيرش شارع مقدس است.

وي در بحث شهادت دو نفر عادل، شهادت «عن حس» را به اين معنا كه همين دو نفر هلال ماه را در افق ديده‌اند، صحيح دانست و گفت: فقها فرموده‌اند شهادت بر شهادت پذيرفته نيست؛ يعني اگر دو نفر شهادت دهند و بگويند دو نفر ديگر نزد ما شهادت دادند كه ماه را ديده‌اند، تنها براي خودشان حجت است و شهادت دو نفر بعدي حجت شرعي ندارد، مگر اين‌كه سبب اطمينان يا يقين شود.

حجت‌الاسلام فلاح‌زاده سومين راه ثبوت اول ماه را شهادت عده‌اي دانست كه از گفته آنان اطمينان حاصل شود، اگرچه عادل نباشند و با بيان اين‌كه در اين زمينه همان يقين و اطمينان حجت است، اظهار داشت: برخي فقها به اين نكته اشاره كرده‌اند كه اگر براي كسي از گفته اخترشناسان و براساس تقويم يقين حاصل شد، كفايت مي‌كند.

وي با بيان اين‌كه چهارمين راه اثبات اول ماه، گذشت سي روز از اول ماه قبل است، يعني به عنوان نمونه اگر اول ماه شعبان ثابت شد، سي روز كه از آن بگذرد، ‌ماه شعبان تمام و روز بعد اول ماه رمضان است،‌ ادامه داد: از آنجا كه ماه قمري تنها 29 يا 30 روز است؛ بنابراين با گذشت سي روز قطعاً اين ماه تمام و ماه جديد آغاز مي‌شود.

حكم ولي فقه و حكم كساني كه خودشان يقين كرده اند

مسؤول ستاد ترويج احكام آخرين روش اثبات اول ماه را كه مورد بحث بسياري از فقها است، حكم حاكم عنوان و اظهار كرد: فقها فرموده‌اند حكم حاكم احدالطرق يعني يكي از راه‌هاي ثبوت اول ماه است، به اين معنا كه اگر حاكم و ولي فقيه حكم فرمود، اول ماه ثابت مي‌شود.

وي با بيان اين‌كه برخي ديگر از فقها معتقدند حكم حاكم به عنوان «احد‌الطرق» نيست، بلكه اگر حاكم حكم فرمود تبعيت از حكم او واجب است و از اين‌رو ديگران هم بايد تبعيت كنند، خاطرنشان كرد: از آنجا كه در احكام شرع بن‌بستي وجود ندارد و مردم هرگز حيران و سرگردان نخواهند ماند، حكم ولي فقيه نه تنها در مسأله رويت هلال بلكه در بسياري از امور ديگر فصل‌الخطاب است.

حجت‌الاسلام فلاح‌زاده يادآور شد: حكم حاكم شرع در مناطق ابري كه از طرق ديگر، هلال رويت نمي‌شود و ممكن است اين امر سبب اختلاف و دو دستگي شود، فصل‌الخطاب خواهد بود؛ گرچه حكم حاكم هم براساس مستندات صحيح شرعي است.

وي با اشاره به تصريح فقها درباره عدم مخالفت علني و ظاهري با حكم حاكم، ابراز داشت: شخصي كه درباره حكم حاكم يقين به خلاف دارد و مطمئن است حاكم به سبب شهادت دو نفر كه عادل نيستند و يا دروغ گفته‌اند، حكم كرده است، مي‌تواند از آن تبعيت نكند، اما بايد بداند كه مخالفت علني و ظاهري با حكم حاكم جايز نيست.

ماه رمضان و مسؤوليت مبلغان

 

ماه رمضان و مسؤوليت مبلغان

 

ماه رمضان، يكي از بهترين فرصت ها براي هدايت انسان هاست. سفره پر نعمت و بي دريغ الهي در اين ماه در برابر انسان گشوده شده است. آخرين و كامل ترين اساسنامه زندگي بشري و بهترين متن تربيتي تاريخ پيامبران (قرآن كريم) در اين ماه فرود آمده است. رمضان تنها ماهي است كه خداوند نام آن را به صراحت در قرآن آورده و مي فرمايد: «شهر رمضان الذي انزل فيه القرآن. هدي للناس وبينات من الهدي والفرقان » (1) ؛ «ماه رمضان ماهي است كه قرآن، براي راهنمايي مردم، و نشانه هاي هدايت، و فرق ميان حق و باطل، در آن نازل شده است. »
برجسته ترين ويژگي اين ماه از ديدگاه الهي نزول قرآن در آن و نقش هدايتگرانه آن براي جامعه بشري است.


نياز انسان به هدايت الهي


هدايت جامعه بشري، جرياني است كه همزمان با خلقت انسان و جهان به فرمان الهي آغاز شده است. همانگونه كه خلقت كار خداست و ديگران همه مخلوق و آفريده اويند، هدايت هم كار خداست و همه نيازمند معارف آسماني، اخلاق الهي، و نظام اجتماعي برخاسته از وحي و قوانين و احكام الهي هستند.
خداوند يگانه خالق عالم و آدم و تنها هادي انسان و جهان است.
خلقت و هدايت دو جويبار پرفيض الهي است كه از سرچشمه رحمت و حكمت پروردگار مي جوشد و هيچكدام بدون ديگري كامل نيست.
از يك سو در سوره واقعه مي خوانيم: «نحن خلقناكم فلولا تصدقون » (2) ؛ «ما شما را آفريديم، پس چرا تصديق نمي كنيد؟» و از سوي ديگر خداوند متعال امكانات دستيابي به هدف عالي آفرينش را در اختيار انسان قرار داده و در سوره «انسان » فرموده است: «انا هديناه السبيل اما شاكرا واما كفورا» (3) ؛ «ما به او راه نشان داديم، حال يا شاكر است [و از نعمت ها درست بهره مي گيرد] يا كفور [و ناسپاس] است. »
البته هدايت پذيري كاري كاملا اختياري و آزادانه است و تا انسان شرائط مطلوب را در خود پديد نياورد، امكان بهره گيري از جويبار هدايت وجود ندارد و حتي پيامبر گرامي صلي الله عليه و آله هم نمي تواند فردي را كه خود نمي خواهد هدايت كند. قرآن كريم مي فرمايد: «افانت تسمع الصم او تهدي العمي ومن كان في ضلال مبين » (4) ؛ «آيا تو ناشنوايان را مي شنواني و كوران را راه مي نمايي و به كسي كه در گمراهي آشكار است راه نشان مي دهي؟»
در مقايسه بين دو جريان «خلقت » و «هدايت »، هدايت از ارزشي فراتر و عاليتر برخوردار است. خلقت پديده اي غير اختياري است كه انسان در پيدايش خود و ديگران هيچ قدرت انتخاب و اختياري ندارد. خلقت زمين و زمان، انسان هاي كنوني و تاريخي، گذشتگان و آيندگان، افراد و گروه ها، آفرينش گياهان و جانواران، آنچه مي شناسيم و نمي شناسيم، همه و همه به دست خداست: «الم تر ان الله خلق السموات والارض بالحق ان يشا يذهبكم ويات بخلق جديد» (5) ؛ «آيا نديدي كه خداوند آسمان و زمين را به حق آفريد، اگر بخواهد شما را مي برد و خلقي نوين مي آورد. »
ولي «هدايت » فرايندي است كه در پيدايش و تداوم آن خود انسان نقش دارد. هدايتگري كار خداست، ولي هدايت شدن و گمراه شدن با اختيار و انتخاب انسان پيوند دارد.
در سوره يونس مي خوانيم: «قد جاءكم الحق من ربكم فمن اهتدي فانما يهتدي لنفسه ومن ضل فانما يضل عليها وما انا عليكم بوكيل » (6) «براستي حق از سوي پروردگارتان فرود آمد. هر كس هدايت شد بسود خويش و هر كس گمراه گرديد به زيان خود اوست و من بر شما وكيل نيستم. »
هاديان الهي، وظيفه دارند با استقامت در دعوت و بلاغ مبين و نهايت كوشش و تدبير و تحمل مشكلات، راه را از بيراهه مشخص كنند و زمينه و بستر هدايت را براي همه فراهم آورند، ولي ت پذيري شرائط ديگري دارد كه در اين موضوع هم بايد به سراغ قرآن رفت و پرسيد، ؟
ارزش و اهميت هدايتگري در حدي است كه «علم القرآن » قبل از «خلق الانسان » يادآوري مي شود و «خلقت » انسان مولود «كرم » الهي و «آموزش » انسان نتيجه «اكرم بودن » خدا معرفي مي گردد: «اقرا وربك الاكرم. الذي علم بالقلم » (7)
اگر در انديشه ديني ما، پدر فكري، فرهنگي از والدين نسبي و جسماني مهمتر شناخته مي شود و انبياء و اولياء الهي حقي فراتر از والدين بر انسان دارند، و اگر اضلال و گمراهگري مردم گناهي بزرگتر از قتل عام آنان محسوب مي شود، همه و همه، شاهد جايگاه والاي هدايت و قامت زيباي تربيت الهي است.
در فرهنگ اسلامي، احياي فرهنگي با احياي فيزيولوژيك و احياي اقتصادي، قابل مقايسه نيست و ميدان دادن و حمايت كردن از رسانه ها و مطبوعات گمراهگر جنايتي بزرگتر از قتل عام و كشتارهاي وحشيانه انسان ها است. امروزه اضلال و گمراهگري جامعه نسبت به معارف قرآن و حديث و فرهنگ پيامبران و بايدها و نبايدهاي تاريخ انبياء كاري است كه در مطبوعات غرب سالار و مردم شعار هنوز هم ادامه دارد و مبلغان گرامي و عالمان دين بايد سال ها تلاش كنند، تا بيماران امواج مسموم رسانه اي و مجروحان بمباران شيميايي فرهنگي سال هاي پس از جنگ را درمان كنند و انفاس قدسي مسيح عليه السلام لازم است كه برخي مقتولان تهاجم فرهنگي را زنده كند.
امام صادق عليه السلام در تفسير آيه شريفه: «من قتل نفسا بغير نفس او فساد في الارض فكانما قتل الناس جميعا ومن احياها فكانما احيا الناس جميعا» (8) فرموده است: «هر كس شخصي را از گمراهي به سوي هدايت برون آورد، گويي وي را حيات بخشيده و هر كس شخصي را از فكر و انديشه درست و الهي به گمراهي بكشد، گويا وي را كشته است. » (9)


دموكراسي و پيامبران


آن ها كه دموكراسي را به جاي دين سالاري و خدا سالاري تبليغ و ترويج مي كنند، دانسته و يا ندانسته اكثريت جامعه را فهيم تر و بر حق تر از خدا و پيامبر و معصومين عليهم السلام مي دانند و بزرگترين خيانت را به فرهنگ و انديشه روا مي دارند، و در برابر آيات صريح قرآن موضع گرفته اند. حق و باطل و درست و نادرست را هرگز با ترازوي اقليت و اكثريت و آمار و كميت نمي توان سنجيد و پيامبران خدا روزي كه مبعوث مي شدند، با اكثريت هاي فريب خورده و غافل و ناآگاه مواجه بودند.
اگر تشخيص اكثريت و انتخاب و آراء و رفتار اكثريت در هر شرايطي حق است و منطقي و قابل قبول و اجراء و اقدام، نيازي به پيامبران و تلاش هاي فراوان آنان نبود، زيرا هميشه در جوامع بشري اكثريت و اقليت وجود داشته و هميشه هم بشر عقل داشته است.
اكتفا به عقل فردي و جمعي در برابر وحي و نبوت، شعاري شرك آميز و خطرناك است. تكيه بر خواست و تشخيص اكثريت و دموكراسي در برابر وحي و قرآن و سنت چيزي نيست كه در جوامع مسلمان و دنياي انديشمندان قابل طرح و دفاع باشد. بهتر است مناديان «مردم سالاري » قيد ديني را بيفزايند و گرنه دموكراسي مطلق نه تنها شعاري ضد وحي و نبوت، بلكه ايده اي مخالف عقل و آزادي و عدالت است. از د هدايت شده و مردم سالاري ديني مي توان دفاع كرد، ولي دموكراسي مطلق سر از انكار حق و باطل در تكوين و تشريع برمي آورد و مردم سالاري مطلق شعاري دقيقا ضد مردمي و در جهت انكار عقل و آزادي و عدالت راستين است كه نه در دنياي خرد و انديشه قابل دفاع است و نه در عينيت جامعه امكان وقوع دارد و شعاري است كه براي فريب ساده لوحان مفيد است.
عالمان دين و مبلغان گرامي كه مسؤول هدايت جامعه بشري و امت اسلام اند، بايد با تمام توان در فهم سخن خدا و معصومين عليهم السلام بكوشند و در ابلاغ آن از هيچ اقليتي و اكثريتي نهراسند، و براي اجراي آن برنامه ريزي كنند. «الذين يبلغون رسالات الله ويخشونه ولا يخشون احدا الا الله وكفي بالله حسيبا» (10) ؛ «[پيامبران پيشين ] كساني بودند كه تبليغ رسالت هاي الهي مي كردند و [تنها ] از او مي ترسيدند و از هيچ كس جز خدا بيم نداشتند؛ و همين بس كه خداوند حسابگر است. »
مخالفت با نظارت استصوابي شوراي نگهبان و محدود كردن ولايت فقيه تحت هر شعار و عنواني كه مطرح شود، تلاشي بسوي دين زدايي و مخالفت آشكار با جمهوري اسلامي است. نمي توان بر كرسي رياست «جمهوري اسلامي » تكيه زد و بر پايه اسلاميت اين نظام در عمل و گفتار تيشه و تبر فرود آورد. مي است. رسالت عالمان دين و مبلغان، پاسداري از نظام اعتقادي مسلمانان، پاسداري از نظام اجتماعي مسلمين و پاسداري از دستآوردهاي پيامبران و سلامت رفتار و اخلاق و انديشه مسلمانان و هدايت جامعه بشري بسوي فرهنگ قرآن و سنت رهبري اهل بيت نبوي است.


مبلغان گرامي بايد مشكلات فرهنگي و امراض روحي و رواني عصر خويش را بشناسد و همچون طبيبي دوار و درمانگاهي سيار به درمان بيماران فكري، فرهنگي و قربانيان نظام تبليغاتي شيطان و رسانه هاي استكبار برخيزند و با تفسيرهاي آمريكايي از اسلام و انديشه ديني و مروجان فرهنگ غربي و مناديان ارتباط و آشتي و دلالان شناخته و ناشناس صهيونيسم جهاني و آمريكاي جنايتكار مبارزه كنند و فريب شعارهاي دروغين آزادي، دموكراسي، پيشرفت و صلح تمدن، و استانداردهاي جهاني را نخورند. زيرا در تفسير نظام رسانه سالار صهيونيسم جهاني و ياران بوش، هرگونه دفاع از اسلام و مسلماني تروريسم است و هر گونه تهاجم به اسلام و مسلمانان، تلاش براي دموكراسي و صلح و امنيت جهاني.
تبيين حقايق اسلام ناب محمدي و افشاي ماهيت آمريكا و نظام استكباري حاكم بر سياست و اقتصاد و صنعت و فرهنگ دنياي امروز، رسالت عظيم و دشوار عالمان دين و مبلغان راستين اسلام است و بي جهت نيست كه امام عسكري عليه السلام به نقل از پدر بزرگوارش از امام موسي بن جعفر عليه السلام چنين نقل فرموده است:
«فقيه واحد ينقذ يتيما من ايتامنا المنقطعين عنا ومشاهدتنا بتعليم ما هو محتاج اليه اشد علي ابليس من الف عابد، لان العابد همه ذات نفسه فقط و هذا همه مع ذات نفسه ذات عباد الله وامائه لينقذهم من يد ابليس ومردته فذالك هو افضل عند الله من الف الف عابد والف الف عابدة (11) ؛
[وجود] يك دين شناس راستين كه بي پناهي از ايتام ما را كه از [فرهنگ ] ما دور افتاده و از مشاهده ما محروم شده است، با آموزش آنچه به آن نياز دارد نجات دهد [و او را رهايي بخشد ] بر شيطان از هزار عابد دشوارتر است. زيرا عابد فقط به فكر [نجات ] خويش است و اين گونه عالم به [رهايي] خود و ديگر مردان و زنان از بندگان خدا مي اندشيد. تا آنان را از دست شيطان و نوكرانش رهايي بخشد. بنابراين اين نوع عالم ديني از يك ميليون مرد و زني كه اهل عبادت باشند، برتر است. »
صاحبدلي به مدرسه آمد زخانقاه بشكست عهد صحبت اهل طريق را
گفتم ميان عالم و عابد چه فرق بود تا اختيار كردي از آن اين فريق را
گفت آن گليم خويش به درمي برد زموج وين سعي مي كند كه بگيرد غريق را

پی نوشت:

1) بقره/185.
2) واقعه/57.
3) انسان/3.
4) زخرف/40.
5) ابراهيم/19.
6) يونس/108.
7) علق/3 و 4.
8) مائده/32. «هر كس انساني را بدون ارتكاب قتل يا فساد در روي زمين بكشد، چنان است كه گويي همه انسان ها را كشته، و هر كس انساني را از مرگ رهايي بخشد، چنان است كه گويي همه مردم را زنده كرده است. »
9) بحار الانوار، ج 2، ص 20.
10) احزاب/39.
11) بحار الانوار، ج 2، ص 5.

منبع : ماهنامه اطلاع رسانی، پژوهشی، آموزشی مبلغان شماره35

گذر عمر

روزی نه چندان دور او هم نگاری بوده است…

 

خودم نوشت:


کمی به سالهای گذشته عمرت بیاندیش!!!


اگر حوصله داشتی کمی هم به آینده ات فکر کن به روزی که روزگار خم میکند کمرت را!!!

انتظار

حجاب

چرا چادری شدم؟

گفتم: چه می‌دانم، لابد این ‌طوری خوش‌تیپ تری!!!


گفت: نچ!!!


گفتم: خب لابد فهمیدی این ‌طوری حجابت کامل‌تره مثلاً!!!


گفت: نچ!!!


گفتم: ای بابا!!! خب لابد عاشق یکی شدی، اون گفته اگه چادر بپوشی بیشتر دوستت دارم!!


گفت: نزدیک شدی!!!


گفتم: آها!!! دیدی گفتم همه ‌ی قصه ‌ها به ازدواج ختم می‌شوند؟ دیدی!!!


گفت: برو بابا… دور شدی باز…


گفتم: خب خودت بگو اصلاً…


گفت: یک جایی شنیدم چادر، لباس “حضرت زهرا"ست، خواستم کمی شبیه “حضرت زهرا” باشم

 

p align="center"> اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً